دل وروزنامه پیچیدم

دل وروزنامه پیچیدم

دل و روزنامه پیچیدم توی جعبه ای گذاشتم

 خوب و محکم او نو بستم راه دیگه ای نداشتم

 بردمش اداره ی پست دادمش برات بیارن

 دل و تحویل نگرفتن پیش بسته ها بزارن

 گیر دادن دلت بزرگه نمیشه اون و فرستاد

 مونده بودم چه کنم من دل من یاد تو افتاد

 یاد اون روزی که قلبت یه دفعه مثل یه سنگ شد

 خاطراتت یادم اومد دل من دوباره تنگ شد

 حالا من این دل تنگ و میدمش برات بیارن

 این دفعه میشه فرستاد انگاری حرفی ندارن

 دل من قد یه دنیا تو رو دوست داره همیشه

 پیش من باشی نباشی عاشق هیشکی نمیشه

 دل من پیش تو باشه اگه میشه نگه اش دار

 حس کنم مال تو هستم لا اقل واسه ی یکبار  bi   

عاشق دلتنگی





:: برچسب‌ها: دل , روزنامه , اداره پست , عاشق ,
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : فاطیما
تاریخ : 25 / 8 / 1390
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
نیلوفر در تاریخ : 1390/8/30/1 - - گفته است :
خیلی قشنگ بود گلم...
خیلی این شعر دوست داشتنیه.. مثل خودت


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: